کلیدواژه‌ها

معنای (نا)پیدا
ارتباط هنری
معنا در هنر
روایت هنری
عکاسی
فلسفه

«معنای (نا)پیدا» یک پروژه‌ی عکاسی و اینستالیشنِ پژوهش‌محور و در حال کار است که توسط منصور فروزش در سال ۲۰۲۰ آغاز شد. این پروژه در نقطه‌ی تلاقی هنرهای تجسمی، نظریه‌ های روایت و همچنین رویکرد فلسفی به مسالۀ معنا در هنرهای تصویری قرار دارد و به بررسی این پرسش می‌پردازد که معنا چگونه از خلال رابطه‌ی چندوجهی میان هنرمند، اثر هنری و مخاطب شکل می‌گیرد. این پروژه با اتکا به چارچوب‌های فلسفی‌ای همچون تمثیل غار افلاطون، این پرسش بنیادین را مطرح می‌کند که آیا معنا در خود تصویر نهفته است، در نیت هنرمند ریشه دارد، یا در کنش ادراکی و تفسیری مخاطب شکل می‌گیرد.

«معنای (نا)پیدا» به‌جای ارائه‌ی تفسیرهای ثابت یا تئوری محور، ساختارهای روایی و بصریِ گشوده‌ای را مورد بررسی قرار می دهد که مخاطب را به تأمل شخصی و درگیری احساسی دعوت می‌کنند. این پروژه از طریق عکاسی، ویدئو و اینستالیشن، چگونگی زایش معنا از دل نابودگی، ابهام و تجربه‌ی زیسته را بررسی می‌کند و بر ماهیت شکننده، ذهنی و اغلب وهم‌آلود ادراک تأکید دارد. این پروژه که از سال ۲۰۲۰ به‌عنوان یک چارچوب هنری و پژوهشی بلندمدت توسعه یافته، در قالب نمایشگاه‌ها و انتشارات متعدد ارائه شده و به‌تدریج از یک کنش هنری تجربی به حوزه‌ای منسجم و صورت‌بندی‌شده در دل هنرهای تجسمی معاصر بدل شده است.

«معنای (نا)پیدا» پروژه‌ای هنری ـ پژوهشی است که توسط منصور فروزش در سال ۲۰۲۰ آغاز شده و به بررسی چگونگی ساخته‌شدن، ادراک و تفسیر معنا در تجربه‌ی بصری می‌پردازد. در هسته‌ی این پروژه، فرآیندی دیالوگ‌محور قرار دارد: تعاملی پویا میان هنرمند، اثر هنری و مخاطب. ارتباط هنری در این نگاه، نه خطی است و نه تک‌معنا، بلکه در بستر برهم‌کنش پیچیده‌ای از نیروهای فلسفی، روان‌شناختی و اجتماعی شکل می‌گیرد. معنا نه صرفاً در تصویر مستقر است و نه به‌طور کامل تحت کنترل هنرمند؛ بلکه در فضای رابطه‌مند میان این سه عنصر پدیدار می‌شود و از خلال مشارکت فعال مخاطب فعال می‌گردد.

این پروژه از یک پرسش بنیادین آغاز می‌شود: ما معنا را چگونه درک می‌کنیم؟ آیا معنا ریشه در حقیقتی متعالی دارد، یا از دل ادراک، بافت موقعیتی و تجربه‌ی زیسته پدید می‌آید؟ «معنای (نا)پیدا» با استفاده از عکاسی به‌عنوان رسانه‌ی اصلی، بررسی می‌کند که تصاویر—به‌ویژه تصاویری که بر اساس راهبردهای روایی متعارف ساخته نشده‌اند—چگونه می‌توانند واکنش‌های عاطفی و فکری قدرتمندی برانگیزند. در این چارچوب، عکس‌ها حامل پیام‌های ثابت نیستند، بلکه به میدان‌هایی برای فرافکنی بدل می‌شوند؛ جایی که حافظه، حال‌وهوا و شرطی‌شدن فرهنگی به هم می‌رسند.

این پروژه با تأثیرپذیری از استعاره‌های فلسفی و شاعرانه‌ای چون تمثیل غار افلاطون و حکایت فیل در تاریکیِ مولانا، ادراک را امری ذاتاً ناقص و ذهنی برجسته می‌کند. این روایت‌ها بر ماهیت تکه‌تکه و ناتمام دیدن تأکید دارند و نشان می‌دهند که فهم، نه از راه دیدنِ تمامیت، بلکه از طریق تفسیر دریافت‌های ناقص و اغلب مبهم شکل می‌گیرد. به‌همین قیاس، در «معنای (نا)پیدا» هر مخاطب روایت خاص خود را می‌سازد؛ روایتی که از منظر فردی، وضعیت احساسی و تاریخچه‌ی شخصی او تأثیر می‌پذیرد.

بنابراین، یکی از دغدغه‌های مرکزی پروژه، مفهوم روایت است؛ نه به‌معنای داستان‌گویی خطی، بلکه به‌مثابه فضایی ساختاری و مفهومی—واسطی میان اطلاعات و احساس. ترکیب‌بندی بصری همچون نوعی بلاغت خاموش عمل می‌کند که نیت هنرمند را به کنش تفسیری مخاطب پیوند می‌زند، بی‌آنکه معنا را تحمیل کند. در این فضا، روایت گشوده، در حال شدن و وابسته به شرایط باقی می‌ماند.

«معنای (نا)پیدا» به‌جای ارائه‌ی تفسیرهای آموزه‌محور یا قطعی، مواجهه‌هایی بصری و گشوده پیش می‌نهد. پروژه از طریق مجموعه‌های به‌هم‌پیوسته‌ی عکاسی، آثار ویدئویی و اینستالیشن‌های فراگیر، مخاطب را به تأمل درباره‌ی شرایط شکل‌گیری معنا دعوت می‌کند، نه تمرکز بر یک محتوای یگانه. با تشویق مخاطب به مکث، مشاهده و فرافکنی تداعی‌های شخصی، تفسیر به کنشی هم‌آفرین بدل می‌شود.

از زمان آغاز در سال ۲۰۲۰، «معنای (نا)پیدا» در بسترها و نمایشگاه‌های متعددی ارائه شده است؛ از جمله نمایشگاه‌های انفرادی در ایران (۲۰۲۲) و بوداپست (۲۰۲۳)، و نمایشگاه‌های گروهی‌ای چون ABSENCE – PRESENCE در گالری 2B بوداپست (۲۰۲۳) و SnapShot of a Question در خانه‌ی فِزْتی، دانشگاه هنرهای زیبای مجارستان (۲۰۲۴) که در آن اثر مرتبط [NON]SENSE به نمایش درآمد. این ارائه‌ها پروژه را در چارچوب‌های فرهنگی و نهادی متنوعی قرار داده و امکان آزمون پرسش‌های مفهومی آن را در مواجهه با مخاطبان و شرایط فضایی گوناگون فراهم کرده‌اند.

در کنار حیات نمایشگاهی، پروژه از طریق همکاری‌های دانشگاهی و بسترهای پژوهش هنری نیز توسعه یافته است؛ از جمله مشارکت در برنامه‌ی فشرده‌ی ترکیبی اراسموس پلاس (BIP) در کراکوف، با همکاری آکادمی هنرهای زیبای یان ماتیکو در کراکوف، آکادمی هنر و طراحی HDK-Valand در دانشگاه گوتنبرگ، و مدرسه‌ی دکتری دانشگاه هنرهای زیبای مجارستان. این تبادلات بر روش‌شناسی‌های معاصر پژوهش هنری تمرکز داشت و به انتشار کتاب Perception and (Re)Action (بوداپست، ۲۰۲۴) انجامید. تعاملات دانشگاهی بیشتری نیز در دانشگاه هنرهای زیبای مجارستان و دانشگاه وست تیمیشوارا صورت گرفته است؛ جایی که این پروژه به بحث‌هایی پیرامون استعاره، ادراک و روایت در هنرهای تجسمی یاری رسانده است.

در نهایت، «معنای (نا)پیدا» هنرمند را در جایگاه تسهیل‌گر ادراک قرار می‌دهد؛ کسی که معنا را تحمیل نمی‌کند، بلکه موقعیت‌هایی می‌سازد که در آن‌ها معنا امکان ظهور می‌یابد. این پروژه با پذیرش ابهام، عدم‌قطعیت و کثرت، فضایی می‌آفریند که در آن مرئی و نامرئی، گفته‌شده و ناگفته در کنار یکدیگر هم‌زیست‌اند. بدین‌سان، مخاطب نه‌تنها به دیدن، بلکه به تأمل درباره‌ی چگونگی دیدن—and آنچه خود به کنش دیدن می‌آورد—فراخوانده می‌شود.

«منطقهٔ امن»

«منطقهٔ امن» مجموعه‌ای عکاسی است که به بررسی رابطه‌ی پیچیده‌ی میان فرد و فضای شهری می‌پردازد. این مجموعه از طریق واکاوی بصریِ شیوه‌ای که انسان‌ها فضاهای ساخته‌شده را زیست می‌کنند و هم‌زمان تحت تأثیر آن‌ها شکل می‌گیرند، به مفاهیمی چون دیده‌شدن، جابه‌جایی و احساس تعلق در شهر مدرن می‌اندیشد. این مجموعه با تأثیرپذیری از نظریه‌های فضایی و پدیدارشناسی، معماری را نه به‌عنوان پس‌زمینه‌ای خنثی، بلکه به‌مثابه منظره‌ای سیاسی و احساسی در نظر می‌گیرد که ساختارهای اجتماعی را در خود رمزگذاری می‌کند و بر رفتار انسانی اثر می‌گذارد.

«ترس»

مجموعه عکس «ترس» شامل ۱۲ عکس است که در روزهای قرنطینه‌ی دوران همه‌گیری ثبت شده‌اند. این مجموعه به تأثیر رسانه‌ها و اخبار مرتبط با ویروس کرونا بر زندگی روزمره‌ی ما می‌پردازد. در کنار هر عکس، لید خبری‌ای از رسانه‌های معتبر بین‌المللی دیده می‌شود.

علاوه بر رسانه‌ها، سخنان سیاستمداران در گفتار روزمره‌شان نیز بر زندگی مردم تأثیر می‌گذارد. اگرچه تلاش رسانه‌ها در سراسر جهان به ایجاد آگاهی جمعی منجر می‌شود، اما این آگاهی در زمان بحران‌ها و فاجعه‌ها می‌تواند به ترسی اجتماعی بدل شود.

تمثیل حباب

«تمثیل حباب» که در گالری 2B بوداپست و در قالب نمایشگاه گروهی «حضور و غیاب» به نمایش درآمد، به کاوش تنش میان ادراک و واقعیت می‌پردازد. این اثر از طریق دنباله‌ای از سه عکس که حبابی را در حال ترکیدن بر میله‌ای دوردست نشان می‌دهند—و همچنین یک اینستالیشن حجمی با استفاده از بادکنک، سیم و سایه—فرضیات بصری را به چالش می‌کشد و بر ماهیت گذرا و ناپایدار هستی تأمل می‌کند.

حباب

«حباب» یک اینستالیشن عکاسانه است که حبابی صابونی را در نزدیکی نوک تیز یک میله به تصویر می‌کشد—لحظه‌ای منجمد از تنشی شکننده. این اثر در پشت یک حصار فلزی به نمایش درآمده و هم‌زمان مانعی بصری و فیزیکی ایجاد می‌کند که مخاطب را به مواجهه‌ای از فاصله دعوت می‌کند.

این چیدمان فضایی بر مفاهیمی چون آسیب‌پذیری، محدودیت و فاصله‌گیری عاطفی تأکید دارد.

[بی]معنی

«[بی]معنی» یک اینستالیشن هنری چندلایه است که مرز شکننده میان معنا و بی‌معنایی را از طریق عکاسی، ویدئو و اشیای تعاملی کاوش می‌کند. این اثر با الهام از نظریه‌ی شخصیت فروید در سه مرحله شکل می‌گیرد—«اید»، «ایگو» و «سوپرایگو»—و مخاطب را از ادراک غریزی به خودبازتابی انتقادی هدایت می‌کند. با درگیر کردن هم دنیای بیرونی و هم درونی، «[بی]معنی» مخاطبان را به مواجهه با تفسیرهای شخصی خود و پرسش از روایت‌هایی که می‌سازند، فرا می‌خواند.

MONA MONSEFI
Art researcher
PAULA GROHN
Communication Expert

Both collections present a sense of inner dialogue and solitude as an observing outsider in a crowd. The creator of the works, similar to the viewers, is overwhelmed by the environment.
They could seek refuge in the comfortable definitions or the notion that the meanings that we are used to are no longer adequate.

The photos are dynamic and simplistic, using the power of geometric shapes, repeating rhythmical elements and strong contrasts. What we could ask ourselves instead is, what do we find resonating in the photos and what it can teach us about ourselves. After all, these could be core questions to reveal invisible meanings.

Contact: info [at] mansourforouzesh . com