23 دقیقه|فیلم کوتاه داستانی|ایران، مجارستان، انگلیس|🖺درام|رنگی
داستان کلی
آخرین چیزی که او به آن نیاز داشت، او بود. آخرین چیزی که او میخواست، او بود. تا اینکه تلفن زنگ زد.
خلاصه داستان
“وقتی گربه را کشتم” به بررسی عمق ادراک از طریق جیم، فردی با نوعی تفکر متفاوت و درک غیرمعمول میپردازد. این فیلم لایههای موجود در شرایط انسانی را نشان میدهد و اسرار و ویژگیهای منحصر به فرد آن را فاش میکند. ویژگیهای روانشناختی و شناختی به وضوح در روایت تصویری حضور دارند و از طریق شرایط ذهنی جیم زندگی میکنند. آنها آسیبپذیری واقعی و احشایی را نشان میدهند که با گذشت زمان تکامل مییابد.
ما با مردی آشنا میشویم که از سایهها و تروماهای خود وحشت دارد و همچنان به خاطراتش وابسته است. ما نیز با علت ترس او و صدای درونیاش از طریق یک شخصیت مادرانه مبهم آشنا میشویم. همه چیز به سرعت و به طور تدریجی اتفاق میافتد زمانی که دوست جیم از او میخواهد که مراقب گربهاش باشد. اما، آیا واقعاً فقط یک گربه است؟ آیا واقعاً فقط یک دوست است؟
تراژدی یک دیدگاه شکسته در هر دیالوگ و حرکت زنده میشود. این فیلم نشان میدهد که گاهی اوقات، زمانی که خاطرات شکسته به سطح میرسند، همه چیزهای دیگر نیز آرزوی خرابی دارند.
شرکت تولید: بارت فیلم
ارتباط ما با جهان پیرامون ما براساس واقعیتهای جهان همانطور که هستند نیست، بلکه بر اساس ویژگیهای روانشناختی و شناختی ماست. اینها ادراکاتی هستند که “واقعیت” جهان را به هر یک از ما به شکلی متفاوت ارائه میدهند. هرچه با تروماها و مشکلات بیشتری در زندگی مواجه شویم، تعاملات ما با این جهان متفاوتتر خواهد بود و سوءتفاهمهای بیشتری خواهیم داشت. در واقع، ارتباط ما با جهان بر اساس واقعیت جهان نیست، بلکه بر اساس درک ما از آن واقعیت است. همین درک متفاوت انسانهاست که باعث میشود هر کس یک وضعیت را به طور کاملاً متفاوتی به عنوان لذتبخش یا دردناک توصیف کند.
در فیلم کوتاه “وقتی گربه را کشتم”، شخصیت اصلی داستان تصمیم میگیرد در یک فرآیند تراژیک خودکشی کند، اما این تراژدی برای او لحظهای خوشایند و شادیبخش است. در واقع، تناقض در واقعیت که در “مرگ” شخصیت و “رهایی” او از تروماهای زندگی نهفته است، ناشی از درک ناقص او از جهان پیرامون و اختلالات روانی اوست. این سوءتفاهم و اختلال روانی در واقع نتیجه رفتار غیرعادی مادرش است. در ساختار فیلمنامه این فیلم، سعی کردهایم تا مخاطب جهان را همانطور که جیم درک میکند، درک کند و در شادیها و غمهای او سهیم باشد.
این فیلم توسط بارت فیلمز و با همکاری میتبرگ فیلمز همکار تولید شد. این پیوند امکان توسعه کامل پتانسیل این فیلم کوتاه را فراهم کرد. با یک جو عالی و تیمی متخصص، هدف همکاری و موفقیت پروژه به سادگی محقق شد. “وقتی گربه را کشتم” با کمک برترین حرفهایهای صنعت، که تجربه کار در فیلمهای بزرگ هالیوودی و سریالهای پرطرفدار را دارند، ساخته شده است. این پروژه حاصل همکاریهای متعددی است، مانند Arri Rental به عنوان اسپانسر اصلی.
دیوید پاولوویچ به عنوان آهنگساز برجسته و مارسی راگالی به عنوان مدیر فیلمبرداری. کل پروژه کوچک شروع شد ولی به سرعت به چیزی بزرگتر تبدیل شد. به زودی، تیم توسط کامیونهای فنی، ستهای شلوغ، یک سکانس بدلکاری و تعداد زیادی VFX که باید تکمیل میشد، احاطه شد.
بینالمللی و باز، بدون مرز، “وقتی گربه را کشتم” تنوع فرهنگی را در طول ساخت خود پذیرفت. در حالی که تولید و ویرایش در بوداپست انجام شد، صداگذاری در بریستول توسط dBs انجام شد. کمی دورتر از آنجا، VFX در چین و کانادا انجام شد.
به لطف فناوریهای جدید و با توجه به وضعیت پاندمی فعلی، تهیهکننده (آنا بوتکا) بلافاصله پس از فرآیند تولید به بریتانیا بازگشت و تمامی کارهای پستولید به صورت از راه دور انجام شد. این فرصت را به فیلم داد تا در شرایط فعلی حرکت کند و با وجود آن موفق باشد. این روش جدید کار، با وجود چالشهایش، همچنین ارتباط انسانی درون تیم را بهبود بخشید.
بازیگران
اولتای لورنس
لیلی والترز
پیتر شولر
- All Posts
- یادداشت
تهران- ایرنا- دبیرخانه هفتمین جشنواره تلویزیونی مستند، اسامی نامزدهای نهایی بخشهای «فیلم مستند»، «مجموعه مستند»، «عکس» و «مستندنگاری» این جشنواره…
«زمزمههای گمشده در دوردست» فیلمی از منصور فروزش است که به عنوان یک مستند، نامی شاعرانه دارد و پیشزمینه ذهنی…
امروز در این نوشتار فیگار، قرار است با شما علاقهمندان به دنیای مستند، به معرفی بهترین مستند های ایرانی بپردازیم. با ما…
عوامل تولید
دیوید پاولوویچ
آهنگساز