تهران (پانا) – کارگردان «زمزمههای گمشده در دوردست» میگوید این مستند را باید در خلوت و تاریکی سینما مشاهده کرد تا شخصیتها را فهمید و به آنها همانگونه که هستند نزدیک شد.
منبع: خبرگزاری پانا
منصور فروزش تهیه کننده و کارگردان «زمزمههای گمشده در دوردست» در گفتوگو باپانا با بیان اینکه ایده این مستند، نتیجه چند سال مواجهه شخصیاش با مساله پناهجویان در سفرهایش به اروپا برای جشنوارهها بود، گفت: «ابتدا و در زمان موج ورود پناهجویان سوری به اروپا به عنوان رهگذر از کنار آنها که در ایستگاههای قطار گرفتار شده بودند، عبور میکردم. در همین زمان فرصت همصحبتی با یکی از افراد فراهم شد و تصویری که من آن روز از آن مرد به همراه خانوادهاش دیدم، تصویری بسیار پُر از رنج و مشقت بود که نسبتی با گذشته آن فرد نداشت.»
وی ادامه داد: «شخصی که من با او صحبت کردم، یک مغازه در حلب و زندگی کاملا باثباتی داشت اما جنگ و نابهسامانی باعث شده بود تا همراه خانواده بار سفر را ببندند و با وجود مشکلات مختلف خود را به اروپا برسانند. این تصویر برای من تصویری از جهانی که شناختی از آن نداشتم، بود. بعدها و زمانی که برای ادامه تحصیل مدت طولانیتری در خارج از ایران بودم از طریق دو نفر از دوستان با ایرانیانی که تقاضای پناهندگی داده بودند، آشنا شدم.»
کارگردان «زمزمههای گمشده در دوردست» با بیان اینکه جنس گذشته، رویاها و دلایل این افراد برای مهاجرت غیرقانونی با جنس مهاجرت شهروندان کشورهایی که از جنگ یا قحطی فرار کرده بودند، متفاوت بود، اظهار کرد: «آن زمان تصمیم گرفتم تا در این زمینه کاری انجام بدهم که نتیجه آن مطالعه و ارتباط حدود یکسالونیم با ایرانیانی بود که در سالهای مختلف و از راههای گوناگون پناهندگی را انتخاب کرده بودند.م
فروزش افزود: «داستانهای این افراد من را ترغیب کرد تا فارغ از هر قضاوتی به دنبال این سوال بروم که «پناهندگی یعنی چه؟» یا «چرا ایرانیان با اینکه جنگی در کشور وجود ندارد و قحطی و یک عامل سخت داخلی یا بیرونی زندگی روزمرهشان را تهدید نمیکند، تصمیم به مهاجرت از این راه سخت میگیرند؟» این سوال باعث شد تا تولید کار را شروع کنم.»
وی با بیان اینکه «زمزمههای گمشده در دوردست» را باید در خلوت و تاریکی سینما مشاهده کرد تا شخصیتها را فهمید و به آنها همانگونه که هستند نزدیک شد، توضیح داد: « «زمزمههای گمشده در دوردست» مستندی سینماییست یعنی ما در این اثر به دور از قضاوت و حاشیههای هنری و سینمایی مرسوم و در فضای صمیمی آدمها و زندگیشان را میبینیم. پس این باعث میشود که فیلم آنگونه که مخاطبان از رسانههای جمعی توقع دارند، سرگرمکننده نباشد، البته در جشنواره فیلم فجر یا جشنواره «سینماحقیقت» بازخوردهای خوبی از مخاطبان گرفتیم.»
یکی از تهیهکنندگان «زمزمههای گمشده در دوردست» با اشاره به اینکه یک فیلمساز مستقل زمانی که اثری را با سوژه حساس که با درونیات و زندگی افراد کار دارد، در کشوری میسازد که در آن ساکن نیست، اساسا هرلحظه از تولید باید منتظر چالش باشد، مطرح کرد: «مساله مهمتر از خودِ چالش این است که فیلمساز اگر در شهر کوچکی که فیلم میسازد با مشکلی مواجه شود، میتواند آن را حل کند یا نه؟ این مشکل شامل مسایل مالی و چالشهاییست که ممکن است در برخورد با سوژهها و یا محیطی که در آن کار میشود، باشد. پس بار روانی ساخت چنین فیلمهایی بسیار زیاد است.»
فروزش افزود: «از سوی دیگر فیلمساز با دنیای ناشناختههایی مواجه است که باید برای آن آمادگی داشته باشد. حال اگر همه این موارد را زیر چتر دسترسی نداشتن به منابع مالی لازم تعریف شود، قطعا ذهن فیلمساز درگیر دیگر مسایل نیز میشود. به عبارت سادهتر چالش این شکل فیلمسازی از دل تولید با همه مختصاتی که ذیل آن تعریف شده است، بیرون میآید.»
یکی از تهیهکنندگان «زمزمههای گمشده در دوردست» تاکید کرد: «تصورم این است که درام قصه سوژهها به اندازه کافی مخاطب را جذب میکند و به دلیل آنکه نسبت من با سوژهها نسبتی واقعگرایانه و به دور از قضاوتهای مرسوم (چه مثبت و چه منفی) بوده، نتیجه قابل درک شده است.»
فروزش در پایان درباره همزمانی کارگردانی و تهیهکنندگی اثر خاطرنشان کرد: «زمانی که با پروژه شخصی و نه سفارشی مواجه هستیم، نقش افراد در گروه ساخت بر اساس کلیشههای مرسوم نیست. من در این پروژه علاوه بر کارگردانی مسئولیت تصویربرداری را نیز برعهده داشتم و به عنوان مدیرتولید و یکی از تهیهکنندگان کار نیز فعالیت داشتم اما سر صحنه بیشتر از همه این عنوانها به دنبال اغنای حس کنجکاوی خودم بودم تا بتوانم درک دقیقتر و درستی از موضوع داشته باشم.»